سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، روشنی بخش اندیشه است . [امام علی علیه السلام]
عاشقان علی(ع)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ادامه مطلب نگرش امام علی به عدالت وظلم

"الرعیه لاتصلحها الا العدل"15 اصلاح مردم، جز از طریق عدالت، میسر نیست. "العدل یصلح البریه"16 عدالت است که امور را اصلاح می‌کند. "ماعمرت البلدان بمثل العدل"17 هیچ چیز، به مانند عدالت، باعث آبادانی و سازندگی کشورها نمی‌شود.

بنابراین ظلم، نظام سیاسی مردم را فاسد کرده و سیاست‌ها و برنامه‌ها را می‌آلاید و مانع پیشرفت و سازندگی کشور می‌شود.

عدالت و توسعه

آن حضرت، در کلامی بسیار گویا، تنها راه نیل به توسعه را اتخاذ عدالت قلمداد فرموده و به کسی که برای توسعه، عدالت را پایمال کرده و از طریق ظلم، توسعه را می‌جوید، اطمینان می‌دهد که دستاوردی جز تنگنا و بن‌بست در انتظارش نیست.

"همانا عدالت، گشایش و توسعه نهفته است و هر کسی که عدالت بر او تنگ آید، ستم بر او تنگتر خواهد آمد.18

عدالت و سیاست

در بیان امام علی(ع)، هیچ فاصله‌ای بین سیاست و عدالت نیست او فقط سیاستی را کارآمد می‌داند که بر مبنای عدالت استوار باشد. "خیر السیاسات العدل"19 برترین سیاست‌ها، عدالت است. "العدل خیر الحکم"20 عدالت، برترین قضاوت است. "العدل حیات الاحکام"21 عدالت، روح و حیات احکام است. "جمال السیاسه العدل فی الامره و العفو مع القدره."22 زیبایی سیاست، عدالت در حکومت و بخشش در موضع قدرت است. "ملاک السیاسه العدل"23 ملاک و محک سیاست، عدالت است.

از این جملات، دانسته می‌شود که ظلم، بدترین سیاست‌ها و قضاوت‌هاست و آبروی حکومت را می‌برد.

عدالت با دشمن

در دنیای امروز، اصل هدف، وسیله را توجیه می‌کند در اغلب کشورها، مبنای برخورد سیاسی با رقیب، چه در عرصه رقابت‌های جناحی و چه در خصوص سیاست خارجی دول محسوب و به کار گرفته می‌شود. هر کشور و یا جریان سیاسی با معیارهای خاص خود، دشمن را تعریف می‌کند و آنگاه از همه ابزارها و امکانات موجود برای مبارزه با او بهره می‌گیرد خواه این ابزارها انسانی و عقلایی باشند یا نه.

اما آیا در منطق علی(ع) نیز این اصل پذیرفته است؟

آن حضرت، در بستر شهادت، طی نامه‌ای به امام حسن(ع)، و امام حسین(ع) می‌نویسد: "ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من، دست به خون مسلمین فرو برید؛ و بگویید امیرمؤمنان کشته شد. بدانید جز کشنده من، کس دیگری نباید کشته شود. درست بنگرید چون من از ضربت او و مردم، او را تنها یک ضربت بزنید؛ و او را مثله نکنید ... ."24

بنابراین، در منظر علی(ع)، حتی در برخورد با قاتل امام مسلمین نیز نمی‌توان از مرز عدالت خارج شد.

کسانی به امام علی(ع) مراجعه کرده؛ و عرض کردند که مردم، دل به دنیا بسته‌اند. معاویه با هدایا و پول‌های فراوان، آنان را جذب کرده است. شما نیز از اموال بیت‌المال، به اشراف و بزرگان عرب ببخش تا دور تو جمع شده و به تو گرایش پیدا کنند. به عبارت دیگر، شما امام بر حق هستید پس به منظور تقویت جبهه حق از بیت‌المال خرج کن. در اینجا هدف، ظاهراً تقویت جبهه حق و وسیله، تصرف در بیت‌المال است. حضرت فرمود: "آیا از من می‌خواهید که برای دست یافتن به پیروزی، از ستم بر مردم استفاده کنم؟ به خدا سوگند، تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می‌کنند، هرگز چنین نخواهم کرد. اگر این اموال از خودم بود، آن را مساوی بین مردم تقسیم می‌کردم، چه رسد که مال خداست."25

نقش عدالت در ثبات حاکمیت

بی‌شک، هر حکومتی، در معرض دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌های عناصر منحرف داخلی و رقبای خارجی است و به ناچار، باید برنامه مدونی را برای ثبات و مصونیت نظام سیاسی، به مورد اجرا گذارد. امام علی(ع)، به آن دلیل که همراهی حمایت مردم را مهمترین پایگاه ثبات حاکمیت می‌داند باز هم عدالت را برای قوام و استواری مردم در دفاع از نظام سیاسی توصیه می‌فرماید: "من عدل تمکن"26 هر کس عدالت پیشه کند، قدرت می‌یابد. "لن تحصن الدول بمثل استعمال العدل فیها"27 هیچ چیزی مثل رعایت عدالت، دولت‌ها را حفظ نمی‌کند. "العدل جنه الدول"28 عدالت، سپر محکم دولت‌هاست. "اعدل تدم لک القدره"29 عدالت پیشه کن، تا قدرت تو تداوم یابد.

پس در نگاه امام علی(ع)، ظلم‌گرایی راز سستی و بی‌ثباتی حکومت‌ها است.

2. گرایش حاکمیت سیاسی به ظلم

در رأی و نظر امام علی(ع) ظلم، ریشه و علت همه آفات نظام سیاسی است. اگر حاکمیت سیاسی، از مسیر عدالت - چه از باب مصلحت‌اندیشی و تساهل و چه به عنوان یک چرخش فکری و ایدئولوژیک - دور شود، همه آفات دیگر، سر برخواهند آورد و نابسامانی در زندگی فردی و اجتماعی از هر حیث خودنمایی خواهد کرد. امیرمؤمنان علی(ع)، معتقد است که با وجود ظلم در نظام سیاسی، دین و دنیای مردم آشفته می‌شود و جامعه به کلی در مسیر قهقرا قرار می‌گیرد.

آثار و نتایج نظام ظالمانه سیاسی

حضرت، در تحلیل نظام سیاسی بنی‌امیه که ارکان آن بر ظلم و ستم استوار بود می‌فرماید: "به خدا سوگند، (بنی‌امیه) مادامی که حکومت می‌کنند، (باقی) نگذارند چیزی را که خدا حرام شمرده مگر آنکه حلال کنند و پیمانی را مگر بگسلانند و خانه‌ای در دهستان و خیمه‌ای در بیابان باقی نماند، مگر آنکه ظلم آنان، بدان نفوذ کند و اندیشه بد آنان، مردم را فراری دهد؛ تا جایی که دو دسته بگریند: دسته‌ای برای دین و دسته‌ای برای دنیای خود و کار به جایی رسد که یاری شما، در قبال آنان مثل یاری برده‌ای نسبت به مولایش باشد آنچنان که در هنگام حضور مولا، اطاعتش کند و در غیاب او بد او گوید."30

علی(ع)، در این بیان عمیق، آفات نظام سیاسی بنی‌امیه را، به ترتیب چنین برمی‌شمارد:

1. حلال شمردن حرام خدا

یکی از مهمترین آسیب‌های ناشی از بروز ظلم و نظام سیاسی، استحاله ارزش‌های ثابت ایدئولوژیک و تبدیل هنجارها به ناهنجاری، در عرصه اندیشه و عمل است. طبعاً علت گرایش به ظلم، چیزی جز مطامع دنیوی و ارضاء هواها و هوس‌های گوناگون که نفس آدمی در معرض آن است، نمی‌تواند باشد. و این رذایل به نص شریعت، حرام شمرده شده است از این رو است که ظالم، به ناچار برای دستیابی به امیال خود مرزهای شریعت را درنوردیده و چه بسا با توجیهی ظاهراً عالمانه و ارائه قرائت‌های مجعول و غیرمتدولوژیک دستبرد در راهکارهای وحیانی را پویایی و نواندیشی و اجتهاد دینی قلمداد می‌کند.

2. گسستن پیمان‌ها

پس از نصوص و سنت‌های ایدئولوژیک به عنوان مرزهای اندیشه و عمل در یک نظام سیاسی قراردادهای اجتماعی که ناشی از فرهنگ، آداب، ملیت، تاریخ و در یک کلام، عرف مقبول جامعه است در نتیجه ظلم مورد تعرض قرار گرفته و شکسته می‌شود. لذاست که امام(ع) می‌فرماید: ولاعقداً الا حَلّوه.

3. بسط و گسترش ظلم در جغرافیای حاکمیت

امام علی(ع)، در اینجا، به رابطه میان مردم و حکومت که از مهمترین مباحث جامعه‌شناسی سیاسی است اشاره می‌فرماید.

نهاد قدرت سیاسی چه نقشی را در زندگی اجتماعی و فکر و رفتار آحاد مردم ایفا می‌کند؟

بدیهی است که حاکمیت سیاسی عالی‌ترین نهاد مدیریتی در یک جامعه است که با سیاستگزاری، در قالب اوامر و نواهی، زندگی اجتماعی را انتظام می‌بخشد. ماهیت این اوامر و نواهی در نگرش مردم به عنوان سرمشق و الگوی فکری و رفتاری تأثیر گذاشته اندیشه و عمل مردم را در مسیر اهداف ویژه خود تربیت می‌کند. به همین دلیل اگر سیاست‌های حکومت، منطبق بر عدالت و ارزش‌های انسانی باشد رفتارهای اجتماعی نیز در همین جهت شکل می‌گیرد. اما اگر قدرت سیاسی، ظلم را در دستور کار خود قرار دهد ظلم، در جغرافیای حاکمیت گسترش یافته زندگی اجتماعی مبتنی بر آن شکل می‌گیرد.

لذا امیرالمؤمنین(ع)، می‌فرماید: مادامی که حکومت ظالمانه بنی‌امیه، ادامه حیات دهد، خانه‌ای در دهستان و خیمه‌ای در بیابان باقی نمی‌ماند مگر اینکه سیاست ظالمانه بنی‌امیه در آن نفوذ کند.

4. نارضایتی و افسوس دینداران

به هر حال گروهی از مردم علی‌رغم گرایش نظام سیاسی به ظلم‌ با تکیه بر ایمان قلبی و ندای فطرت‌ پایبندی خود را به دین و ارزش‌های دینی حفظ می‌کنند و شکی نیست که این دسته - که در واقع صاحبان و حامیان اصلی حاکمیت دینی به شمار می‌آیند - به دلیل هجمه‌ای که نظام سیاسی از درون به مرزهای اعتقادی و ایدئولوژیک آغاز کرده و سنت‌های منصوص شریعت و قراردادهای مقبول اجتماعی را شکسته است سخت آزرده خاطر و نگرانند؛ "باک یبکی لدینه".

امیرالمؤمنین(ع)، این آسیب را به عنوان آفتی روانی برای جامعه دینداران مورد توجه جدی قرار داده است. احساس امنیت ایدئولوژیک، یکی از مهمترین هنجارهای اجتماعی است؛ که زمینه مساعدی را برای رشد و ارتقاء جوامع پدید می‌آورد. گرچه در ظاهر گریه بر دین و ارزش‌های دینی خود یک هنجار و ارزش است؛ اما امام(ع)، از زاویه دیگری به این واقعیت می‌نگرد. و آن اینکه احساس ناامنی دینی آسیبی روانی است؛ که جامعه دینداران را در شرایط گرایش حاکمیت دینی به ظلم تهدید می‌کند.

5. نارضایتی و افسوس دنیاخواهان

چه بسا در نگاه اول چنین قضاوت کنیم که اگر در جامعه‌ای دین و دین‌باوری تهدید شد در مقابل، دنیا و دنیاگرایی ترویج می‌شود و دنیاگرایان به امیال و آرزوهای نفسانی خود دست می‌یابند. اما قضاوت امیرالمؤمنین(ع) در این باره متفاوت است. حضرت، معتقد است که ظلم، همه مرزهای امنیت را چه برای دینداران و چه برای دنیاطلبان درمی‌نوردد و امید و رضایت را از همه اقشار جامعه صرف‌نظر از گرایش و نگرششان سلب می‌کند.

از سوی دیگر، در این کلام گهربار امام علی(ع)، تعامل میان دین و دنیا به خوبی و با نهایت ظرافت، مورد توجه گرفته است. گویی آن حضرت، معتقد است که دنیا و برخورداری‌های دنیوی نیز تنها در سایه حاکمیت دین دست‌یافتنی است. زیرا احساس امنیت است که برخورداری از مواهب مادی را لذتبخش می‌کند. آنگاه که ظلم، به یک باره امنیت را از آحاد جامعه سلب کرد دنیاخواهان نیز در این شرایط احساس لذت نمی‌کنند و این نیز آسیب روانی دیگری است که بخش دوم جامعه را تهدید می‌کند.

6. انهدام تعامل متعادل ملی با حاکمیت سیاسی

از منظر مولا علی(ع) رابطه مردم و حکومت، اولاً رابطه‌ای طرفینی؛ و ثانیاً از نوع انجذاب قلبی و ایمان باطنی است. حکومت و حاکمان دینی، در منظر مردم، عالی‌ترین پایگاه نگهبانی از ارزش‌های دینی و برترین نخبگان علمی و عملی، در عرصه سیاستگذاری، برای تحقق عدالت اجتماعی، و مظهر عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی هستند. به همین دلیل مردم در پاسداری از نظام سیاسی ‌از نثار جان خویش نیز مضایقه نمی‌کنند.

از طرف دیگر مردم نیز در منظر حکومت و حاکمان دینی شایسته‌ترین انسان‌هایی هستند که مستحق خدمت، آرامش، رفاه و تعالی در عرصه‌های گوناگون فکری و اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی و مالی و اقتصادی می‌باشند.

بدین ترتیب مردم، همه آرمان‌ها و ایده‌آل‌های خود را در آینه زلال حاکمیت دینی منعکس می‌بینند و حاکمیت نیز سخاوتمندانه شعاع‌های روشنگر و گرمابخش خورشید دین را - به عنوان منبع ارزش‌ها و پاکی‌ها - به ساحت مردم فرو می‌تابد.

این تعامل متعادلی است؛ که از منظر مولا امیرالمؤمنین(ع)، می‌بایست بین نظام سیاسی و مردم برقرار باشد. اما او معتقد است که در نظام ظالمانه سیاسی این رابطه به رابطه برده و مولا تبدیل می‌شود؛ "حتی تکون نصره احدکم من احدهم کنصره العبد من سیده".

مردم در قبال نظام ظالمانه سیاسی احساس بردگی می‌کنند و نظام سیاسی نیز خود را سلطان و سرکرده مردم ارزیابی می‌کند. بدین ترتیب نظام سیاسی تبعیت بی‌قید و شرط مردم را به عنوان بردگانی که باید تحت سلطه حاکمیت، گوش به فرمان باشند حق خود می‌داند و مردم نیز به ناچار سرسپردگی و انقیاد محض را باخمودی و ذلت گردن می‌نهند. گرچه در ظاهر، بردگانی مطیع و رام نظام سیاسی حاکمند اما این تعامل نامتعادل ناشی از هراس و واهمه‌ای است که از ظلم حاکمیت بر جان مردم سایه افکنده و آنان را به اطاعت و انقیاد مجبور ساخته است نه آنکه تبعیت از حکومت را وظیفه ایمانی و ناشی از عقدی قلبی و آرمانی احساس کنند.

نتیجه این تعامل نامتعادل آن است که هر جا حکومت حاضر و ناظر باشد مردم بردگی می‌کنند. "اذا شهد اطاعه" اما آنجا که حضور و نظارت حاکمیت، سست به نظر رسد، عَلم مخالفت راست کرده و یا لااقل از حاکمیت، بد می‌گویند؛ "واذا غاب اغتابه".

آیا این رابطه به خودی خود یک آسیب سیاسی و اجتماعی نیست؟

بنابراین در منظر و رأی مولای متقیان علی(ع)، گرایش نظام سیاسی به ظلم گرچه خود یکی از مهمترین آفات حکومت است لیکن منشأ انواع آسیب‌های فکری، اجتماعی، روانی و سیاسی دیگر می‌باشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فیروز ( چهارشنبه 89/1/11 :: ساعت 9:17 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

زمینه‏هاى تاریخى حادثه غدیر
خلاصه‏اى از واقعه غدیر
در اندیشه سعادت
در انتظار شهادت
شب قدر
قسمت 3 - اخلاق سیاسی از دیدگاه علی (ع)
قسمت 2 - اخلاق سیاسی از دیدگاه علی (ع)
اخلاق سیاسی از دیدگاه امام علی (ع)
ادامه مطلب نگرش امام علی به عدالت وظلم
نگرش امام علی(ع) به عدالت و ظلم
ادامه شهادت امام علی (ع)
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 4
>> مجموع بازدیدها: 40367
» درباره من

عاشقان علی(ع)
فیروز
همه چیز در مورد علی (ع)

» پیوندهای روزانه

انتخاب [163]
منادی [254]
[آرشیو(2)]

» آرشیو مطالب
پاییز 1386
تابستان 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
مهر 86

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب