علی علیه السلام در سراسر عمر خود با مرگ دست بگریبان بود،او شب هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله در فراش آنحضرت که قرار بود شجعان قبائل عرب آنرا زیر شمشیرها بگیرند آرمیده بود،علی علیه السلام در غزوات اسلامی همواره دم شمشیر بود و حریفان و مبارزان وی قهرمانان شجاع و مردان جنگ بودند،او میفرمود برای من فرق نمیکند که مرگ بسراغ من آید و یا من بسوی مرگ روم بنابر این برای او هیچگونه جای ترس نبود،علی علیه السلام وصیت خود را بحسنین علیهما السلام چنین بیان فرمود:
اوصیکما بتقوی الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما،و لا تأسفا علی شیء منها زوی عنکما... (4)
شما را بتقوی و ترس از خدا سفارش میکنم و اینکه دنیا را نطلبید اگر چهدنیا شما را بخواهد و بآنچه از (زخارف دنیا) از دست شما رفته باشد تأسف مخورید و سخن راست و حق گوئید و برای پاداش (آخرت) کار کنید،ستمگر را دشمن باشید و ستمدیده را یاری نمائید.
شما و همه فرزندان و اهل بیتم و هر که را که نامه من باو برسد بتقوی و ترس از خدا و تنظیم امور زندگی و سازش میان خودتان سفارش میکنم زیرا از جد شما پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود سازش دادن میان دو تن (از نظر پاداش) بهتر از تمام نماز و روزه (مستحبی) است،از خدا درباره یتیمان بترسید و برای دهان آنها نوبت قرار مدهید (که گاهی سیر و گاهی گرسنه باشند) و در اثر بی توجهی شما در نزد شما ضایع نگردند،درباره همسایگاه از خدا بترسید که آنها مورد وصیت پیغمبرتان هستند و آنحضرت درباره آنان همواره سفارش میکرد تا اینکه ما گمان کردیم برای آنها (از همسایه) میراث قرار خواهد داد.و بترسید از خدا درباره قرآن که دیگران با عمل کردن بآن بر شما پیشی نگیرند،درباره نماز از خدا بترسید که ستون دین شما است و درباره خانه پروردگار (کعبه) از خدا بترسید و تا زنده هستید آنرا خالی نگذارید که اگر آن خالی بماند (از کیفر الهی) مهلت داده نمیشوید و بترسید از خدا درباره جهاد با مال و جا ن و زبانتان در راه خدا،و ملازم همبستگی و بخشش بیکدیگر باشید و از پشت کردن بهم و جدائی از یکدیگر دوری گزینید،امر بمعروف و نهی از منکر را ترک نکنید (و الا) اشرارتان بر شما حکمرانی کنند و آنگاه شما (خدا را برای دفع آنها میخوانید) و او دعایتان را پاسخ نگوید.
ای فرزندان عبد المطلب مبادا به بهانه اینکه بگوئید امیر المؤمنین کشته شده ا ست در خونهای مردم فرو روید و باید بدانید که بعوض من کشته نشود مگر کشنده من،بنگرید زمانیکه من از ضربت او مردم شما هم بعوض آن،ضربتی بوی بزنید و او را مثله نکنید که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود از مثله کردن اجتناب کنید اگر چه نسبت بسگ آزار کننده باشد.
علی علیه السلام پس از ضربت خوردن در سحرگاه شب 19 رمضان تا اواخر شب 21 در خانه بستری بود و در اینمدت علاوه بر خانواده آنحضرت بعضی از اصحابشنیز جهت عیادت بحضور وی مشرف میشدند و در آخرین ساعات زندگی او از کلمات گهر بارش بهرهمند میگشتند از جمله پندهای حکیمانه او این بود که فرمود:انا بالامس صاحبکم و الیوم عبرة لکم و غدا مفارقکم.
(من دیروز مصاحب شما بودم و امروز وضع و حال من مورد عبرت شما است و فردا از شما مفارقت میکنم) .
مقداری شیر برای علی علیه السلام حاضر نمودند کمی میل کرد و فرمود بزندانی خود نیز از این شیر بدهید و او را اذیت و شکنجه نکنید اگر من زنده ماندم خود،دانم و او و اگر در گذشتم فقط یک ضربت باو بزنید زیرا او یک ضربت بیشتر بمن نزده است و رو بفرزندش حسن علیه السلام نمود و فرمود:
یا بنی انت ولی الامر من بعدی و ولی الدم فان عفوت فلک و ان قتلت فضربة مکان ضربة.
(پسر جانم پس از من تو ولی امری و صاحب خون من هستی اگر او را ببخشی خود دانی و اگر بقتل رسانی در برابر یک ضربتی که بمن زده است یکضربت باو بزن) چون علی علیه السلام در اثر سمی که بوسیله شمشیر از راه خون وارد بدن نازنینش شده بود بیحال و قادر بحرکت نبود لذا در اینمدت نمازش را نشسته میخواند و دائم در ذکر خدا بود،شب 21 رمضان که رحلتش نزدیک شد دستور فرمود برای آخرین دیدار اعضای خانواده او را حاضر نمایند تا در حضور همگی وصیتی دیگر کند.
اولاد علی علیه السلام در اطراف وی گرد گشتند و در حالیکه چشمان آنها از گریه سرخ شده بود بوصایای آنجناب گوش میدادند،اما وصیت او تنها برای اولاد وی نبود بلکه برای تمام افراد بشر تا انقراض عالم است زیرا حاوی یک سلسله دستورات اخلاقی و فلسفه عملی است و اینک خلاصه آن:
ابتدای سخنم شهادت بیگانگی ذات لا یزال خداوند است و بعد برسالت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله که پسر عم من و بنده و برگزیده خداست،بعثت او از جانب پروردگار است و دستوراتش احکام الهی است،مردم را که در بیابان جهل و نادانی سرگردان بودند بصراط مستقیم و طریق نجات هدایت فرمودهو بروز رستاخیز از کیفر اعمال ناشایست بیم داده است.
ای فرزندان من،شما را به تقوی و پرهیز کاری دعوت میکنم و بصبر و شکیبائی در برابر حوادث و ناملایمات توصیه مینمایم پای بند دنیا نباشید و بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید،شما را باتحاد و اتفاق سفارش میکنم و از نفاق و پراکندگی بر حذر میدارم،حق و حقیقت را همیشه نصب العین قرار دهید و در همه حال چه هنگام غضب و اندوه و چه در موقع رضا و شادمانی از قانون ثابت عدالت پیروی کنید.
ای فرزندان من،هرگز خدا را فراموش مکنید و رضای او را پیوسته در نظر بگیرید با اعمال عدل و داد نسبت بستمدیدگان و ایثار و انفاق به یتیمان و درماندگان،او را خشنود سازید،در این باره از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود هر که یتیمان را مانند اطفال خود پرستاری کند بهشت خدا مشتاق لقای او میشود و هر کس مال یتیم را بخورد آتش دوزخ در انتظار او میباشد.
در حق اقوام و خویشاوندان صله رحم و نیکی نمائید و از درویشان و مستمندان دستگیری کرده و بیماران را عیادت کنید،چون دنیا محل حوادث است بنابر این خود را گرفتار آمال و آرزو مکنید و همیشه در فکر مرگ و جهان آخرت باشید،با همسایههای خود برفق و ملاطفت رفتار کنید که از جمله توصیههای پیغمبر صلی الله علیه و آله نگهداری حق همسایه است.احکام الهی و دستورات شرع را محترم شمارید و آنها را با کمال میل و رغبت انجام دهید،نماز و زکوة و امر بمعروف و نهی از منکر را بجا آورید و رضایت خدا را در برابر اطاعت فرامین او حاصل کنید.
ای فرزندان من،از مصاحبت فرو مایگان و ناکسان دوری کنید و با مردم صالح و متقی همنشین باشید،اگر در زندگی امری پیش آید که پای دنیا و آخرت شما در میان باشد از دنیا بگذرید و آخرت را بپذیرید،در سختیها و متاعب روزگار متکی بخدا باشید و در انجام هر کاری از او استعانت جوئید،با مردم برأفت و مهربانی و خوشروئی و حسن نیت رفتار کنید و فضائل نفسانی مخصوصا تقوی و خدمت بنوع را شعار خود سازید،کودکان خود را نوازش کنید و بزرگان و سالخوردگان را محترم شمارید.اولاد علی علیه السلام خاموش نشسته و در حالیکه غم و اندوه گلوی آنها را فشار میداد بسخنان دلپذیر و جان پرور آنحضرت گوش میدادند،تا این قسمت از وصیت علی علیه السلام درس اخلاق و تربیت بود که عمل بدان هر فردی را بحد نهائی کمال میرساند آنحضرت این قسمت از وصیت خود را با جمله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم بپایان رسانید و آنگاه از هوش رفت و پس از لحظهای چشمان خدابین خود را نیمه باز کرد و فرمود:ای حسن سخنی چند هم با تو دارم،امشب آخرین شب عمر من است چون در گذشتم مرا با دست خود غسل بده و کفن بپوشان و خودت مباشر اعمال کفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاریکی شب دور از شهر کوفه جنازه مرا در محلی گمنام بخاک سپار تا کسی از آن آگاه نشود.
عموم بنیهاشم مخصوصا خاندان علوی در عین خاموشی گریه میکردند و قطرات اشگ از چشمان آنها بر گونههایشان فرو میغلطید،حسن علیه السلام که از همه نزدیکتر نشسته بود از کثرت تأثر و اندوه،امام علیه السلام را متوجه حزن و اندوه خود نمود علی علیه السلام فرمود ای پسرم صابر و شکیبا باش و تو و برادرانت را در این موقع حساس بصبر و بردباری توصیه میکنم.
سپس فرمود از محمد هم مواظب باشید او هم برادر شما و هم پسر پدر شما است و من او را دوست دارم.
علی علیه السلام مجددا از هوش رفت و پس از لحظهای تکانی خورد و بحسین علیه السلام فرمود پسرم زندگی تو هم ماجرائی خواهد داشت فقط صابر و شکیبا باش که ان الله یحب الصابرین.
در این هنگام علی علیه السلام در سکرات موت بود و پس از لحظاتی چشمان مبارکش بآهستگی فرو خفت و در آخرین نفس فرمود:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
پس از ادای شهادتین آن لبهای نیمه باز و نازنین بهم بسته شد و طایر روحش باوج ملکوت اعلا پرواز نمود و بدین ترتیب دوران زندگی مردی که در تمام مدت عمر جز حق و حقیقت هدفی نداشت بپایان رسید.
منبع: http://www.irib.ir/occasions/